Monday, April 02, 2007






ما بر این باوریم که فردای دنیای بدون جنگ و خون ریزی در گاهواره هایی رقم می خورد که مادران آن به جنگ ، انتحار ، خشونت و ترور نه بگویند ، مادرانی که باور داشته باشند صلح ضروری ترین سرمشق برای کودکانشان خواهد بود و جنگ همیشه دسیسه دولتهاست برای نابودی یکدیگر
*******



تابستان سه سال پیش بود که بیشتر وقتم را در کمپ های فلسطینیان سپری می کردم ، منطقه ای در دمشق به نام یرموک . آنجا بود که دانستم برای زنان این سرزمین صلح رویایی ترین آرزو شده است که بیم از دست دادن فرزند چون کابوسی در تار وپود وجودشان تنیده بود . أم حنین زنی چهل و سه ساله که سه پسرش در نبرد با اسرائیلیان از دست رفته بود ،می گفت پسرانش بهترین روزهای عمر خویش را در رویایی سپری کردند که عرفات راحت از کنار آن گذشت . او همیشه با لبخندی تلخ می گفت کاش پیش از مرگ طفلانش پرچم صلح بالا می رفت . هدیل معلم و چریک سابق اهل غزه که سیزده سال را در زندان گذرانده بود معتقد بود برای داشتن نسلی فرهیخته ، مترقی و سالم باید برای صلح قدم بردارند و هر دو طرف سلاحها را به زمین بگذارند . أم محمد می گفت همانقدر که از مرگ دختر ده ساله اش در حمله نظامیان اسراییلی بخود می پیچد از انفجار اتوبوس حامل کودکان اسراییلی و اندوه مادرانشان شرمگین است.او معتقد بود ما همه فرزندان آدمیم و یهودیان پسر عموهای ما هستند






کمپ ها موقع غروب دلگیر تر ازهمیشه می شد ، بوی تند عود دست فروشها و پادو هایی که به خانه باز می گشتند ، خانه های رنگ و رو رفته و کودکان از صبح تا شب رها شده در زباله ها انسان را به فکر فرو می برد و علامت سوالی بزرگ که چه باید کرد؟تا کی باید برای چیزی خون ریخت که تغییرش مستلزم نابودی میلیون ها انسان خواهد شد؟




آشنایی با دتا، زنی که باور داشت می شود صلح را به ارمغان آورد مرابا جماعتی از زنان آشنا کرد که برای صلح و طرد خشونت در خاورمیانه رکاب می زدند . از سی کشور جهان زنان آمده بودند تا پرچم صلح را به اهتزاز در آورند . سفید ، سیاه ، مسلمان ، مسیحی ، یهودی عرب ، عجم، فرنگی




این اولین بار بود که هیچ کس از دیگری از نژادش نمی پرسید ، هیچ کس تفاخر نمی کرد ، هیچ کس از دیگری برتر نبود ، همه با هم فقط آمده بودیم تا بگوییم زنان جهان خواهان صلح اند و با ترور ، بمب ، گلوله ، کودک کشی و...مخالفند .ما روبروی سربازانی رکاب زدیم که از شرم اراده ما اسلحه هایشان را پنهان کردند






مسیر ده روزه در کشورهای سوریه ، لبنان و اردن برای ما و فلسطین و اسراییل برای بقیه تیم هر روز با شگفتی های بسیاری سپری شد و تک تک ما با اندوخته هایی گرانبها از عشق ، مشارکت ، تلاش ،خواستن و رسیدن به کشورهای خود باز گشتیم.زنان فلسطینی ساکن در کمپ ها به استقبال ما می آمدند و با لبخندی به فردا سلام می دادند. زنان اسراییلی در اورشلیم دست در دست خواهران فلسطینی شان به جنگ و کشتار بی گناهان نه می گفتند . آری زنان به دنیای ساخته شده به دست قلبهای سنگی نه گفتند و می گویند





اگرچه جنگ لبنان و اسراییل بسیاری از ما را نا امید کرد ، بسیاری از لبنانی ها به صلح نه گفتند وفلسطینی ها باز به اسلحه روی آوردند، اما امسال زنان بار دیگر دست در دست هم برای ساختن جهانی که میراث همگی ماست گردهم جمع می شوند تا این بار از سوریه به سمت غرب رکاب بزنند و باز تکرار کنند مشکل منطقه با تفنگ های بجای مانده از جانیان تاریخ حل نخواهد شد و برای زیستن و درست زیستن باید به صلح آری گفت


جهانی که جنگ را از فرهنگ لغات خود پاک کند، جهان آرمانی زنان است . زنانی که با شیره وجودشان مهر را به کودکانشان می نوشاندند




مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

20 Comments:

Anonymous Anonymous said...

همه ما آرزومند رسیدن روزی هستیم که کمترین سرود بوسه باشد و هر انسان برای هرانسانی برادری
به امید آن روز
بدرود خواهر

2:01 PM  
Anonymous Anonymous said...

آن شب كه دروغ بزرگ
در قلب و ذهن من منفجر شد
تمام اعضاي بدن و آرمان‌هايم
از هم پاشيد
آن دروغ بزرگ كه خشونت مي‌تواند جدال‌ها را متوقف كند
در اعماق قلب من
همراه بمب‌ها منفجر شد
و در آن شب انفجار
روياهايم همراه دروغ منفجر شد

مطلبت زیبا بود عزیزم ... مثل همیشه ... مثل تمامی مطالب عالیت که به من و بسیاری دیگر انگیزه نوشتن می دهد ... .جاری باشید

1:20 PM  
Anonymous Anonymous said...

توی هر دوره از زندگی انسان ها و زندگی این زمین عزیز بودن کسایی که به دنبال امنیت و ارامش و برابری بودند و درکنارش کسایی که اینارو بهم می زدن. حالا چه در لباس پیامبر و امام و مغ و کشیش و عارف و شاعر ...و چه به زبان امروزی کمپ های مختلف و ائتلاف های جورواجور.
توی هر دوره هم هراز گاهی صلح جویان و گاهی بیشتر هم جنگ طلبان پیروز شدند.
اما این دوره ی اخری که توی جهان ما شکل گرفته و یک قرنی هم ازش می گذره به رغم خیلی همیاری های دیگه به سبب همین اینترنت و دهکده ی جهانی اما هنوز اثر نکرده...اما فردا خواهد امد.
امید دارم روزی همه ی مردم جهان یاد بگیرن که قبل از هر نوع مختلف تفکرو بینش و حتی نژاد...ماها هممون انسانیم. هممون حاکمی داریم که حکمش چه مجوز باشی چه مسیح چه مسلم و چه یهود و چه هرنوع مذهب دیگه و یا سیاه و سپید و زرد و سرخ ...حکمش یکیه.
اونم حکم دله. حاکمی که بهش میگن احساس.

5:03 PM  
Anonymous Anonymous said...

درود

خواندن وبلاگتون همیشه آرومم کرده از هیاهوی روزگار بد

خوش باشی . بدرود

6:19 AM  
Blogger علی کلائی said...

انسان بودن امروز کالایی شده که یافتنش هزینه بسیار میخواهد . باید بسیار گشت . بسیار .
امروز قانون جهان جنگل است و پیروزان دنیایی جهان جنگلیان
باید جک لندن یک بار سپید دندان خود را بر اساس قوانین جنگل انسانی بنگارد
یا حق

1:28 PM  
Anonymous Anonymous said...

عزيزم قلم ات را می ستايم و به وجود سرشار از عواطف انسانی ات آفرين می گويم، به اميد روزی که قلم تواناي ات از چيزی بجز لبخند و شادی انسانها ننويسه،
همگامی با تو بسیار زیباست به اميدو برای رسیدن اون روز، که شایسته تمام انسانهاست.

7:10 AM  
Anonymous Anonymous said...

نا اميد نبايد شد از صداي گلوله اگر شنيدي كه باز هم خواهي شنيد
نااميد نبايد شد از كشته شدن و تلاش براي كشتناگر باز هم ديدي كه خواهي ديد
مبارزه اي آرام و سفيد، آنگونه كه شما مي كنيد، سال ها بايد باشد و كشته ها هم البته خواهند بود
ما هم آرزو مند تمام روزهاي خوبي هستيم كه تصور مي كني

10:14 AM  
Anonymous Anonymous said...

فیلتر شدم رفیق جان...
http://mehrpooyan2.blogfa.com/
آدرس رو تصحیحش کن لطفا.

7:43 AM  
Anonymous Anonymous said...

منتظر بازگشتت به سلامت هستم
از سلامتیت بی خبر نذار عزیز
سر هم بزن راستی

3:46 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام

باروت و آهن و دود سرفه میکنند
امسال باز عاطفه ها سل گرفته اند
مثل همیشه عالی بود
پاینده ایران

3:47 AM  
Anonymous Anonymous said...

رفتی کنگر خوردی لنگر انداختی
چه معنی میده زن جماعت بره دیار غربت دوچرخه سواری کنه؟
لینکتو گذاشتم بالاترین

12:34 PM  
Anonymous Anonymous said...

پروانه عزیز
اولا امیدوارم کاملا سلامت باشی و خندان
ثانیا امیدوارم هر چه زودتر پای بگذاری به همین خاک مسموم خودمان
ثالثا به یک بازی دعوتت کردم و امیدوارم که دعوتنامه من را قبول کنی رفیق جان

3:05 AM  
Anonymous Anonymous said...

سلام.
برگرد دیگه.منتظرت هستیم.

5:24 AM  
Anonymous Anonymous said...

سلام پروانه ی گل
کجایی نازنین، دلتنگ ِ نبودنت به اینجا آمده ام ... سلامت باشی بهترینم

3:09 PM  
Anonymous Anonymous said...

باز هم از برخی جاها فیلترم
این هم آدرس جدیدم رفیق جان

2:03 AM  
Anonymous Anonymous said...

چند زمانی هست که می گذرد و نیستید...لطفا بیاید. همگی منتظرتون هستیم.
مطمئن باشین خیلی ها یکی از جذاب ترین لحظه های مطالعشون مطالعه ی نوشته های شماست.
منتظرم و منتظریم.

9:16 AM  
Anonymous Anonymous said...

پروانه خوب
بیا و توی وبلاگ مهر ایران3 پیام بذار عزیز جان.

7:34 AM  
Anonymous Anonymous said...

سلام
اخبارت را از طریق جراید لبنان پیگیری کردم. نمیدونم چند نفر از ایران بودید ولی عکسی که روزنامه النهار انداخته بود کلی سر و صدا کرد.
موفق باشی

3:41 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام پروانه جان.شنیده بودم ظرف دیروز یا امروز بر می گردی.دیروز که بی خبر بودیم.دلتنگ نوشته هایت و از همه مهمتر خودت هستیم.

6:12 AM  
Anonymous Anonymous said...

تازه ترین نوشته ها پیرامون تاریخ، اطلاعیه ها و بیانیه ها، هنر و فرهنگ، مسایل بین الملل، دانشجویان، زنان، کارگران، مباحث نظری و تحلیلی، کتاب های تازه منتشر شده، مطالب مربوط به صلح، کودکان، سیاست و اقتصاد را در "سلام سوسیالیسم" بخوانید
سلام سوسیالیسم، آوای سوسیالیستی
http://salam-socialism.blogfa.com

1:01 AM  

Post a Comment

<< Home