Sunday, August 06, 2006

عروس ما عقیم افتاده است و اجاق این خانه کور است
گویندگان آنهمه فریاد
این باد آن مباد
حتی درون آینه هم از نگاه خویش پرهیز می کنند
این اخته گشتگان همگی با سکوت خویش
شمشیرهای آخته را تیز می کنند
مشروطه که روزگاری غرور و پز ایرانی به دنیا بود این روزها هزار وکیل وصی پیدا کرده و در این زندان بزرگ هر کس برایش شعری می سرایدو مدیحه ای می گوید و به خود منتسبش می کند و گاهی بعضی که کمی اهل دردند آهی می کشند که آه مردم آن روزها ، یعنی 100 سال پیش ما صدو پنجاه انجمن و تشکیلات فقط در تهران داشتیم.... از انجمن الفت سمسار خانه تا انجمن بابیان تهران
ازانجمن برادران دروازه قزوین تا انجمن بنی اسرائیل ، از انجمن غیرت تا انجمن طلاب .. وامروز وااسفاها که ما هیچ نداریم
حسرت نه گذشته را می خورم و نه به آینده فکر می کنم ...عقم می گیرد از هر تحلیل و بررسی و تاریخ نوشتنی و با تعجب به صورت آرام خاتمی نگاه می کنم که هی آقا خوش تیپه ...هی مؤسس گفتگوی دروغین تمدن ها ، ای محمد آقا با شمام ....اکبر در ریاست جمهوری شما زندانی شد ..اکبر برای حیثیت اصلاحاتی که شما از آن می گفتید و مردم هورا می کشیدند زندانی شد و بهترین ساعتهای عمرش را در زندان گذراند... تا تو برای هابر ماس و کوفت و زهر مار نامه بنویسی و از فاجعه لبنان بگویی ..آخر تو را چه به این فضولی ها، وقتی در کشور تو جوانی در کنج زندان می میرد ؟ آی محمد آقا با شما هستم ...دیروز خجالت نکشیدی پای بلندگوی مشروطه خواهی رفتی و یادت رفت صور اسرافیل و ملک المتکلمین ها را ؟ و اکبر را که مثل عقده ای ورم کرده برایتان شده بود؟ های خاتمی قهرمان!!! با تو ام من فقط از تو می پرسم چرا اکبر مرد؟
من جلادان اوین و نان به نرخ روز خور های راستی ومرتضوی ها را مقصر نمی دانم ..مگر می شود با جماعتی که خدای عالم بر اصالت خلقتشان مکرو فریب و توطئه و قتل را نام می برد از عدالت و مسولیت گفت ...اما آقا جان من تو را قاتل اکبر و مسوول آب شدن لحظه به لحظه احمد می دانم ....و نمی دانم چطور شرمت نشد و دیروز برای صد سالگی مشروطه باز توی میکروفن فوت کردی؟
نمی خواهم نام دموکراسی ، آزادی و عدالت را دیگر از تو بشنوم ...نمی خواهم دیگر مشروطه را جشن بگیرم ..نمی خواهم دیگر حتی یک صفحه روزنامه بخوانم تا وقتی که محتسبان شهر و جلادان قاتل شبانه پیکر یک انسان را روی دوش می گیرند و صد سالگی مشروطه سقط جنین می شود
چه بهتر که همه اینها سقط شوند تا ما هرگز فکر نکنیم که عروس ایران می تواند با وجود همبستری باتو ،آقا خوش تیپه متجدد آرمان خواه !!!طفل دو قلوی آزادی و عدالت بیاورد ...زهی اندیشه باطل !عروس ما عقیم افتاده است و مردی در شهر نیست ...زهی اندیشه باطل نو عروس من ...اکبر دیگر به خانه نمی آید
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0 Comments:

Post a Comment

<< Home