
روز نوشت های زندانی بند 1357
وقتی از زندان می رهی در کنج چنارها و نارون ها ..وقتی در خلسه با او بودن از بی اویی می گریزی و امنیت را در کنار ابهت شانه هایش تجربه می کنی ...وقتی یادت میرود که درزیر یوغ بوده ای تا دیروز و از اندوه گریخته ای و زندانبان هنوز در توهم گریز توست ..وقتی یادت میرود که دستهای او همیشگی نیست و غروب پشت دلت بیتوته نکرده... وقتی تصویرت را درآب می بینی ...مرا به یاد بیاور

1 Comments:
Salam
omidvaram inghadar khakestari negah nakoni.
felan
khodahafez
Post a Comment
<< Home