Thursday, September 27, 2007

صداي عشق تنها در دل هشيار مي پيچد
بيا ميخانه آنجا هم صداي يار مي پيچد
مخور صائب فريب فضل آن عمامه زاهد
كه در گنبد زبي مغزي صدا بسيار مي پيچد
صائب تبريزي
پي نوشت يكم: ندارد
پي نوشت دوم: احتياط كنيد طوفان نشانه هايش يكسان نمي ماند
پي نوشت سوم:مي خندم.زبان مشترك آدمياني كه با خالي درون شان كنار آمده اند. از ته دل مي خندم تا اشك هايم را ارثيه بگذارم براي خشكسالي دنيا كه دور نيست ، كه دير نيست
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin