Friday, March 14, 2008


قتل كودك كار 9 ساله
هفت صبح روز چهارشنبه 22/12/86 در كنار دو خط موازي زرد آهني در محدوده ي پاسگاه نعمت آباد جنازه ي كودك 9 ساله به نام مرتضي رحمتي توسط اهالي محل كشف شد
مرتضي از روز قبل براي كار به بيرون از خانه رفته بود‏ًُ، او فال مي فروخت اما آن شب به خانه باز نگشت. صبح روز بعد جنازه اش در حالي مشاهده شد كه شلوارش دور گردنش پيچيده و دست هايش با پيراهنش بسته شده بود. به دليل سن كم مرتضي، مادرش شماره ي خانه را روي دستش نوشته بود‎ و صبح حادثه از اين طريق خانواده اش را مادرش زماني به بالين پسر رسيد كه او جان سپرده بود. نيروي انتظامي نيز پس از خانواده ي كودك به محل حادثه رسيد


اعضاي جمعيت دفاع از كودكان كار و خيابان براي اطلاع بيشتر و پيگيري اين موضوع به محل زندگي مرتضي در اسماعيل آباد (يكي از كوره پز خانه هاي جنوب غرب تهران) رفتند. در خانه اي كوچك كه دو خانواده ي ديگر به همراه خانواده ي هشت نفره ي مرتضي كه از اين به بعد هفت نفره خواهند بود زندگي مي كنند. مرتضي از مدتي پيش به دليل فقر خانوادگي به فال فروشي مشغول بود. ساعت كار او معمولاً از 2 بعد از ظهر (پايان ساعت مدرسه) آغاز و 10 شب به پايان مي رسيد. به گفته ي مادرش شب سه شنبه وقتي مرتضي به خانه بر نمي گردد خانواده اش نگران شده و به جستجو مي پردازند. اعضاي جمعيت دفاع با اين جمله از زبان مادر مرتضي از خانه ي غم زده ي وي بدرقه شدند: ”ما از بدبختي بچه مان را فرستاديم سر كار“ و حالا او بايد علاوه بر رنج فقر، درد فقدان كودك نه ساله اش را نيز تحمل كند. زندگي كودكان كار با ترس و رنج عجين است‏، ترس و رنجي كه همه روزه بر اثر فقر اقتصادي به اين قشر از جامعه تحميل مي شود كودكيشان، بازي و شادي، تحصيل و آرامش و بي خبري آنان را به تباهي مي كشد. مرتضي نه تنها اينها، كه، جانش را نيز از دست داد
حال سوالهايي كه مطرح مي گردند : مقصران اين حادثه چه كساني هستند؟ چه كساني را بايد محكوم كرد؟ آيا بايد خانواده شان را به خاطر فقر محكوم نمود؟ آيا بايد جامعه را به دليل منفعل بودن نسبت به مسئله كار كودك محكوم كرد و يا دست نامرئي عظيمي را كه فقر و بدبختي را نان هر روز سفره هاي خالي كودكان كار كرده ست

مرتضي را يك نفر كشته يا يك سيستم؟


مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin