Saturday, March 08, 2008


همه امحا و احشايش سند خورد براي شوهر

وقتي رفته بود گل بچيند ،عروس


همبستر شد با مرد

وقتي هنوز خون بلوغ بر پيكرش سرد نشده بود ،دختر


طفل اشك اش مي مكيد

وقتي باور كرده بود مادرانگی يعني پستان، مادر



سيلي بر صورتش خط مي كشيد

وقتي فكر مي كرد عشق يعني زجر ، زن


و انسان

روزمره شد

وقتي زندگي

از زن

گرفته شد

پروانه
هشتم مارس دوهزار و هشت
طهران
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin