Sunday, August 10, 2008


زهدان خالی ام جایی برای طفل باور تو نیست

که دروغ در پیراهن قدرت، شبانگاهان از لبان سردت بوسه دزدید

فریب را کلاغ قابیل زیر حلقوم سیمانی تو دفن کرد

تا جهان هست فریب بماند
****
تو از نسل طعمه های بیابانی

که چاه آب، به خاک پر می کنند

وخار بر دامان تازه عروسان بیابان نثار

تو از نسل نفریني

که زنان بادیه در مقتل شوی مرثیه می کنند

*****

زهدان خالی ام را جایی برای طفل باور تو نیست
به دارم کشند، طفلان سیاه چادرهایتان را مادر نخواهم شد

که درهر تجاوزی

پهلو به شمشیر سردارانت بریدم

*****

به قدمت تاریخ آرزو بر ما حرام شد

وقتی به دیگ هایتان پیکر طفلان خراسان جوشید

تا پدر سیر شود از کاسه چشمان پسر

که حرامیان را سروری اینگونه عطا کنند

*****

بابک سا جان می دهم
که سرخی خونم سرخاب صورت زردم

به گاه جان دادن
در پیشگاه خلیفگان دروغینت

******

گیسو زه می کنم کمان آرش را
وقتی زنانگی در عکاره وجود تو ذبح می شود
و انسان در پیشگاه تو قربانی
*******

پی نوشت : لایحه ای در را ه است که زنانگی را چوب حراج زده است برای هوس های مردانه یک مشت کریه








مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin