
الیزابت بیشاپ شاعر امریکایی، یکی از سرشناس ترین شاعران قرن بیستم در امریکاست . چندی پیش شعری از او در سایت" آتی بان" خواندم که مدت ها آن را با خود زمزمه می کردم ... عنوان شعر " یک هنر " بود .هر چند من دوست داشتم آن را " از دست رفته " بنامم.حرف های او درد انسانی است که در جهانی به وسعت خویش و به به وسعت عالم دست و پا می زند و ترس از دست دادن او را وا می دارد که به این باور ایمان بیاورد که
باید از دست داد و نترسید
يک هنر
ورزيده شدن در هنر "گم کردن" آنچنان دشوار نيست
بسیارچیزها برای گم کردن آفریده شدهاند
چنانکه از دست دادنشان هیچ مصیبتی نیست
هر روزچیزی را از دست بده ؛
و آشفتگی حاصل از آنرا پذیرا باش
مثل دستپاچگی، هنگام گم کردن کلیدهای خانه
و آشفتگی حاصل از آنرا پذیرا باش
مثل دستپاچگی، هنگام گم کردن کلیدهای خانه
یا حسرت آن ساعتی که بيهوده از دست رفت
ورزيدگی در هنر "گم کردن" آنچنان هم که میگویند سخت نیست
پس تمرین به گم کردن چیزهای بزرگتر کن ؛
بیشتر از دست بده؛
زودتر از دست بده؛
اماکن؛ اسمها ؛ و آن جايگاه که به آن قصد سفر داشتی؛
هیچ کدام اینها مصیبت بزرگی، بار نخواهد آورد
پس تمرین به گم کردن چیزهای بزرگتر کن ؛
بیشتر از دست بده؛
زودتر از دست بده؛
اماکن؛ اسمها ؛ و آن جايگاه که به آن قصد سفر داشتی؛
هیچ کدام اینها مصیبت بزرگی، بار نخواهد آورد
من ساعت مچی مادرم را گم کردم ؛و هم زمان را
بنگر آخرین یا شاید یکی مانده به آخر، از سه خانهای که عاشقانه ساختم، بر باد رفت
باز میگویم، مهارت در هنر "از دست دادن" آنچنان سخت نیست
من دو شهر را گم کردم
دو شهر بسیار خاطره انگیز و دوست داشتنی را
و بیش از آن
قلمروهایی که در تصرف روحم بودند
قلمروهایی که در تصرف روحم بودند
من صاحب دو رودخانه بودم
و یک قاره
دلم برای شان بسیار تنگ میشود
و یک قاره
دلم برای شان بسیار تنگ میشود
ولی از دست دادنشان هنوز چندان مصیبتی نیست
حتی از دست دادن تو ؛
آن صدای شادی بخش
حتی از دست دادن تو ؛
آن صدای شادی بخش
آن ژست
باید دروغ نمیگفتم
دیگر ثابت شده است
ورزيده شدن در هنر "گم کردن" آنچنان سخت نیست
به گونهای که به نظر میرسد
گر چه، به شکلی که به نظر میرسد
مصيبتی است
مصيبتی است
ــ اين را بنويس

<< Home