Thursday, July 09, 2009


روی دوش تو بود
دست برادرم که سال ها در جدال تفنگ و قلم زخم برداشته بود
روی دوش تو بود
حنجره پاره مادرم که سالها میان والضالین و گریه شکم های گرسنه کودکانش دنبال بهشت می گشت
روی دوش تو بود
چهره در نقاب فرو رفته خواهرم که سالها در کشمکش عصمت و زیباییش رنگ سیاه روی خود می کشید

روی دوش تو بود
نعش شهیدان شهر که میان خون پاکشان و پیکر پاره پاره شان فتنه های تو جان گرفت
روی دوش تو بود که ضحاک از مادر زاده شد
و تو بر سریر پیامبران تکیه زدی
روی دوش تو بود
روی دوش تو بود


مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin